خارج از چارچوب

الهی به ما آن ده که آن به

خارج از چارچوب

الهی به ما آن ده که آن به

جوابی در سوالی

جو!بی در سو!لی

 

چند روز پیش یک مثنوی خریدم گفتم از اولش شروع کنم به خواندن اما همون اول به یک مطلب عجب پیچ در پیچ  : مقدمه دکتر حسین محی الدین الهی قمشه ای گیر کردم یعنی مطلب رو درک نمی کنم گفتم که بهترین راه این هست که از ذهن خلاق شما دوستان استفاده کنم. که مطمئنا" به جواب می رسم پس اگه لطف کنید مطلب را بخوانید و درک خودتان را نسبت بهش بگید ممنون می شم.

هر جایی که سوالی برام پیش اومده با رنگ دیگه ای نشون می دهم.

مطلب :

مثنوی حکایت عاشق بی خویشتنی است که وجود خالی خود را چون نی بر لب معشوق نهاده تا هر چه او خواهد در او بنوازد یا چون آینه خود را در پیش روی معشوق اَزل نهاده تا هر که خواهد در اطوار نا منتهای جمال او بنگرد .... در آینه وجود او نظر کند . او از خود هیچ نقش .... رنگ و صورت ندارد .

آینه ای رنگ تو نقش کسی است

تو ز همه رنگ جدا بوده ای

( دیوان شمس )

یا به مثل همچون نقش است پیش نقاشی یا بت است در دست آذر بت تراش و به زبان حال می گوید :

او به صورت آذر است و من صنم

آلتی کوسا زدم من آن شوم

گر مرا ساغر کند ساغر شوم

ور مرا خنجر کند خنجر شوم

گر مرا چشمه کند آبی دهم

گر مرا آتش کند تابی دهم

( مثنوی )

و یا او قلم است در میان دو انگشت. آن خطاط که هر چه او اراده کند بر کاغذ می آورد :

چون قلم در دست آن کاتب مدام

کرده بین الاصبعین او مقام

نیست در من جنبشی از ذات من

اوست در من دمبدم جنبش فکن

( مثنوی )

یا همچون جامه ای است که به جست و خیز رقصنده ای دست افشان چرخ می خورد یا اندامی است از هیجانات روح  به رقص می آید یا روحی است که از مشاهده کرشمه های جمال معشوقی به هیجان می آید .

خرقه رقصان از تنت شد جسم رقصنده ز جان

گردن جان فکنده زلف جانان در رسن

( دیوان شمس )

یا آن نا کسی است که کسی بودن را دون شان خود دیده و کسی را با نا کسی در باخته است.

من کسی در ناکسی دریافتم

پس کسی در نا کسی درباختم

( مثنوی )

خانم امیلی دیکنس شاعره خلوت نشین آمریکایی در قطعه شعری ژرف و دلنشین می گوید :

من کسی نیستم

تو کیستی

اگر تو نیز مانند من کسی نیستی

ما یک زوج می شویم

مبادا این راز را با کسی درمیان نهی

ما را تبعید خواهند کرد

( ترجمه ی ملخص )

آن کسی که برای خود کسی است با آن دیگرانی که آنها نیز کسی هستند مقابل می شود و چون هر کس در سودای خویش است بناچار تضاد منافع پیش می آید و جنگ و ستیز آشکار و نهان پدید می شود.

اما آن کس که کسی نیست با کسی در جنگ نیست ؟ او روئین تن است زیرا کسی او نمی یابد تا ضربه ای بزند و اگر بناچار او را تیغی بزند آن تیغ بر خود زده است.

ای زده بر بیخودان تو ذوالفقار

بر تن خود می زنی آن .... هوش دار

( مثنوی )

آن کس که کسی است کس دیگری نیست همان کس است که هست . در زندان همان «  کس »  گرفتار است . یک نقش و یک صورت بیش ندارد همچون درخت که فیل نیست که کبوتر نیست و هیچ کس دیگر نیست چون فیل است .... اما  آن کس که کسی نیست چون آینه است که هیچ رنگی و نقشی ندارد اما هر دم هزار نقش و رنگ در او هویدا می شود زیرا او در پیش روی کسی نشسته است که در عین بی رنگی .... هزاران هزار رنگ می آفریند و به یک گردش پر کاری فلک هزاران خط کژ و راست نقش می کند .

هزاران نقشها بینی خلاف رومی چینی

اگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافل

 ( سعدی )

پس نا کسی بدین تعبیر لطیف ... رندی و زیرکی است . آن جاهل که خود را در نقشی اسیر کرده و از آن دایره پای برون نمی نهد .... زیان می کند . هر چه می گوید .... از همان نقش نفسانی خویش می گوید هم خود را ملول می کند و هم دیگران را .... و اگر چه تمنیات نفسانی خویش را در پس هزار حجاب پنهان کند بوی نفس از هر چه می گوید و می کند به مشام می رسد .

بوی کبر بوی حرص بوی آز

 در سخن گفتن بیاید چون پیاز

( مثنوی )

اما آن کس که از دایره تنگ هواهای حقیر نفسانی خویش بیرون آمده و در دایره بی نهایت عشق قدم نهاده .... هر دم هزار نقش هزار نقش و جلوه تازه می بیند و مکررات نمی بیند و هیچ کاری را مکرر نمی کند و پیوسته از تازگی و طراوت برخوردار است .... نه خود ملول می شود و نه دیگران را ملول می کند .

بگذر از این مکررات و ببین

همه اطوار تو ظهور آن جا

( الهی قمشه ای )

و معنی رندی و عاشقی ومست و نیسی و امثال این تغییرات .... همه همان خالی شدن از محدودیت ها و تنگ نظری ها و تعصبات و امراض و اغراض نفسانی و در تعبیر دیگر پا بر سر هستی ( یعنی تعینات محدود و مشخص ) نهادن است.

عاشقی و رندی و مستی خوش است

پای زدن بر سر هستی خوش است

( الهی قمشه ای )

بیا که ما سر هستی و کبریا و رعونت

به زیر پای نهادیم و پای بر سر هستی

( سعدی )

ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی

آنگه برو که رستی از نیستی و هستی

( حافظ )

میائیم در این گوشه پنهان شده از هستی

ای دوست رفیقان بین یک جان شده از مستی

از این رو گاه گفته می شود که عاشقان مردگانند بدین معنی که نفس خودبین را در محراب عشق قربانی کرده اند و به حیات حقیقی و زندگی نوین رسیده اند .

زنده کدام است بر هوشیار

آنکه بمیرد به سر کوی یار

( سعدی )

و گاه گفته می شود که عاشقان زندگانند و غیر عاشق مرده است زیرا زندگی نفسانی در مرتبه حیات حیوانی و شیطانی است و نسبت به حیات روحانی عشق به حقیقت مردگی است چنان که مولاتا گفت :

مرده بدم زنده شدم .... گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

( دیوان شمس )

جانهای مرده اندر گور تن

بر جهد ز آوازشان اندر کفن

( مثنوی )

در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید

دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید

( دیوان شمس )

« مقدمه مثنوی معنوی نوشته دکتر حسین محی الدین الهی قمشه ای ( نشر محمد ) »

هر چند که مطلب قبلی همه حرفی سبز بود

                                                      اما یک حرف سبز دیگر

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند

که اعتراض بر اسرار علم غیب کند

( حافظ )

نظرات 43 + ارسال نظر
محمد 15 مرداد 1385 ساعت 07:04 ق.ظ http://www.abbot.blogfa.com

سلام

خوبی

هنوز نخوندمش تا جواب بدم

حالا این کامنت رو گذاشتم

که نگی نیومد

میرم می خونمش میام جوابتم میدم

بازم بیا از اون ورا

فعلآ بای

عشق خدائی 15 مرداد 1385 ساعت 08:02 ق.ظ http://mother20.blogfa.com/


الهی!
یاریمان کن که همواره شایسته ی شکوه عظمت و لطف بی کرانه ات باشیم و تنها در هوای حضور تو به پرواز در آییم ودر پناه محبت دل آرای تو هدایت شویم پس ای مهربان عنایتی فرما و شب های بلند نیازمان را قرین صبح اجابت و روشنی خویش کن.
زیرا همواره این را به یاد دارم که فـــرمودی:
" اگر آنان که از من روی برتافتند می دانستند که چقدر مشتاق

دیدارشان هستم هر آینه از شوق جان می سپردند" .

سلام از اینکه به من سر زدی ممنون شما هم خوب فکر داری چون عاقلی و از روی عقل عاشق میشوی
ساقیا عشق تو ما را بخدا نزدیگ کرد

چه زیباست خوب اندیشدن شما چه زیباست وبلاگ شما که نشان عمق وجود شما نسبت به زندگی شما برای ایند شما ست به به چه خوب است عشق های اسمانی از روی ایمان خدائی . اگر دوست دای قدم بر سر زمین عشق خدائی گذارید و سخن زیبائی الهی خودرا در انجا باز بگذار خوشحالی را برای بازدیدکنندگان عشق خدائی نشان بده مخصوصا دست نوشته های قشنگت راستی ونورانی باشی و شاد انشاا... http://www.mother20.persianblog.com/
یا هو مسنجر من hlgole@yahoo.com
eshghekhodayi

در میان تنهائی های خویش دنبال خودم گشتم اما هیچ نیافتم جز خاموشی خویش نمی دانم به دنبال کدام خویشتن خویش بودم که به هر سو می رفتم جز تنهائی خویش چیزی نمی یافتم....سلام دوست خوبم...از اشنائی با وبلاگت خوشحالم و خوشحال تر میشوم اگر شما هم گذری بر حضور من داشته باشی.

مریم 15 مرداد 1385 ساعت 02:05 ب.ظ http://psredrosi.persianblog.com

فکر کنم باید چند روز دیگه بیام و نظرات بچه ها را بخونم تا منم بتونم درک کنم....تو اینکه عاشق همیشه تو وجود معشوق حل میشه که شکی ندارم اما به طور کامل نمی تونم درکش کنم.

حمیدرضا 15 مرداد 1385 ساعت 07:26 ب.ظ http://2392hn.persianblog.com

سلام. تا از خود ت نگذری نمی تونی به اون چیزی که باید برسی برسی...به من هم سر بزن

منیره 16 مرداد 1385 ساعت 01:30 ق.ظ

سلام....بخونم بر می گردم

هما 16 مرداد 1385 ساعت 02:03 ق.ظ

سلام ..
راستش در مورد سئوال مثنوی .. آیا شده تا به حال عاشق بی معشوق باشین ؟.. عشق بی معشوق یه معنی بسیار پیچیده هستش .. کسی که بچنین عشقی برسه به والاترین نوع عشق رسیده .. به اوج قله ازخودگذشتی .. ولی نتیجه اون اصلا شادی آور نیست .. عشق بی معشوق از اون عشقا نیست که مثلا شما خودتو واسه معشوق زیر تریلی له کنی.. نه نه ! یا بگی یا با تو یا با هیچکس ! عشق زمینی یه جرقه می شه که شما به عشق حقیقی برسی.. و بعد از اون حتی اگه معشوق بی وقایی کرد شما دیگه هدفت رسیدن به اون نیست بلکه احترام و ستایش حرمت خود <عشق> هستش .. در اینجا انسان خود وجودیش رو فراموش می کنه و هیچ میشه.. :)
----------------------------------------------------------
در مورد قضایای اخیر لبنان .. تا حدودی با آقا امیر موافقم .. قربانیان جنگها همیشه مردم بی دفاع بوده و هستند و همچنان خواهند بود .. و دولت ما متاسفانه نه از روی خیرخواهی بلکه به خاطر تحریک بیشتر مردم( چون مردم ما بینهایت عاطفی هستند) از رادیو/تلویزیون جهت ایجاد تهییج و یک فضای روان پریشی برای مردم سود جسته و توجه کنین که هر روز سر ساعت ۲ بعدازظهر و ۹ شب (زمان استراحت و صرف ناهار و شام۹۹٪ از مردم ایران) اقدام به پخش اینگونه اخبار و نمایش تصاویر اجساد غرقه به خون می کنه .. خب ! آیا هیچ فکر کردین بر سر خودمون چی می آد ؟ آیا فکر نمی کنین اگه جنگی صورت بگیره حتی از نوامیس ما در رده سنی ۷۰ یا ۳ ساله هم نمی گذرند ؟ شما فکر می کنین جنگ فقط مرگه ؟ در زمان ۹ سال جنگ ایران کدوم کشور عربی و اسلامی دست به اعتراض زد ؟ کدوم کشور از ایران حمایت کرد ؟!! بهتر نیست به خودمون بیاییم ؟ ایران با هدف تحریک اسرائیل و آمریکا عملا دامن به این آتش می زنه .. هیچ فکر نکردین یکی از دلایل تشدید تهاجمات اسرائیل تحریکات ایران بوده ؟!!!!

سلام.
خوب از عشق گفتی فکر کنم منظورت هم از عشق بی معشوق .... یعنی اون عشق از نوع زمینی نیست از نوع عشق به خداست.
ولی به نظر من این عشق سرشار از شادی هست البته با در نظر گرفتن اینکه در دل گرفتن هم یه شادی و لذت خاص هست.
ولی من به هیچ وجه از اون پسره انتظار نداشتم چون که شروعش با حرف رکیک و غیر منطقی بود و دینش هم دین اکنکار که می خوابن روحشون از بدنشون جدا میشه یه شاخه ای از دین زردشت هست که داخل هند ایجاد شده .من که آخرش از این دین سر در نیووردم.
ولی خیلی برام عجیب هست که شما که اینقدر خوب این عشق رو تعریف کردین چرا در واقعیت به کار نمی برینش.
نمیدونم چرا همچین تصوری از دولت داری.. برام فرقی نمیکنه که مذهبت چیه فقط می خواد یه کم خدایی و منطقی فکر کنی.
میدونم که کشور های عربی نه تنها کمک به ما نکردن بلکه به عراق هم کمک کردن.
الان هم مخالفت قطعی شون رو نسبت به این جنگ بیان نمی کنن.
ولی کشور ما همیشه طرف حق رو میگیره چون اسلام این رو میگه و مطمئن باش اگه لبنان و فلسطین رو گرفت بعدش نوبت سوریه و ایران هست.مگه نمی بینی که میگن شاعرتون ( حافظ ) گفته مملکت فارس ملک سلیمان هست.
و این که میگی حمایت ایران باعث شده اونا لج کنن یه حرف غیر منطقیه که هیچ هویتی نداره.
بعد از کجا معلوم که اگر ایران چند تا کشور های دیگه که با این کار مخالف هستن مخالف نبودن الان با وجود این سازمان مللشون که یه ده شاهی نمی ارزه لبنان و فلسطین رو با گازهای شیمیایی و حتی بمب اتم نابود نمی کردن.
چه جور میتونی به کسانی که زمینی رو غصب کردن و با زور از مردمش گرفتن بگی بی گناه
هیچ دعایی در اینچنین زمینی که به زور از کسی گرفته شده و برای هر مترش خون یه آدم بی گناه ریخته شده قبول نیست. حتما می دونید که به این میگن حق الناس
یا حق
موفق باشی و همچون سرو ............ سبز و سر بلند و امیدوار و مقاوم

عشق خدائی 16 مرداد 1385 ساعت 07:33 ق.ظ http://mother20.blogfa.com/

سلام دوباره آمده‌ام من به واد ایمن تو
ز هر بهانه ملولم سلام بر من تو

شما انسان خوب خدائی هستی چون در احساس قشنگت و مطالب زیبایت و افکرای که نوشته های خود را شگل میدهی عشق به معنویت خدائی و عشق زمینی است به چه زیبا گفتی از صبر عشق محبت دوستی صفا و ایمان به خدا و اگر میخواهی که ارامش داشته باشی همیشه در نماز عشقت سعی کن در ان چند دقیقه با خدایت انس الهی پیدا کنی چرا ؟ چون یک احساسی دارد که اگر به او برسی متوجه میشوی که چقد ر عالیست خدا شما را متعالی گرداند این احساس چنان شیرین است که اگر خود به ان برسی لذت میبری امدم تا بگویم تو خوبی به مانند عشق های آسمانی و زمینی تو بهشتی روی زمینی که خدا تو را دوست دارد باز به من سربزن و از نوشتن فکریت برایم بنویس تا با نوشته هایت ارامش خاطر پیدا کنی انشاا... شادی را برای شما آرزو میکنم عشق خدائی

hedi 16 مرداد 1385 ساعت 07:34 ق.ظ http://www.seatell.blogfa.com

salam man shoma ra mishnasam?

خوزه رضا 16 مرداد 1385 ساعت 01:07 ب.ظ http://www.limburg.blogfa.com

با سلام .. ببخشید ها خیلی کشش دادید طوریکه مطالب در هم متداخل شدند و .... شما از ابتدا اول در مورد
آینه ای رنگ تو نقش کسی است

تو ز همه رنگ جدا بوده ای

تفحس و تعمق کنید و ریشه یابی .... جوابهای دیگر در همین اینه خفته .

آینه سکندر جام جم است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
..........
با آرزوی بهترنیها برای شما

بهاره 16 مرداد 1385 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.bahare1989.persianblog.com

سلام خوبید ؟ خسته نباشید من را یادتون هست (چشمک) موفق باشید بای

سهیل 16 مرداد 1385 ساعت 10:36 ب.ظ http://del-neveshte.blogsky.com

سلام
حال شما؟
من شما رو لینک کردم
راستی عزیز اگه وبلاگم رو خونده باشی متوجه میشی که یه جورایی متاهلم پس از اینکه پسری ناراحت نشدم که هیچ خوشحال هم شدم .
موفق باشی یا حق

هما 17 مرداد 1385 ساعت 03:23 ق.ظ

سلام دوست خوبم ..
اول از هر چیز باید بگم من وجود خدا رو از وجود هوا واضحتر می بینم .. بدین معنا که ممکنه در جایی هوا نباشه ولی اونجا هم خدا هست .. اون آقا من نمی دونم دینش چی بود و دردش و عقدش از کجا بود .. من در مورد سیاست اونم تا قسمتی باهاش موافق بودم ..
ایشون می گه مهدکودک های اسرائیلی هدف حمله موشکی قرار گرفته .. بعله کودکان بی گناهن ولی به هر حال دولتشون مهاجمه .. ولی حدف من یکیه : مردم بی دفاع همیشه بی گناه و مظلوم واقع شدن .. شاید این مطلب رو می دونین که مردم یهود هم مخالف این جنگن و در خود اسرائیل هم معترض شدن .. من از کشتار مرد لبنان نه تنها لذت نمی برم بلکه بشدت ناراحت هم هستم .. مگه می شه یک انسان نرمال از دیدن تکه تکه شدن مردم بی گناه لذت ببره ؟! ول موضوع اصلی ملعبه قرار دادن این مبحث جهت اجرای یکسری اهداف دیگست .. و بهتره در اینمورد بحث رو ادامه ندیم چون وبلاگها رو چک می کنن !
در مورد عشق حقیقی ..بیبینید .. عشق حقیقی به انسان سبکی وصف ناپذیری رو می ده ولی عملا اون حس شادابی که یه عاشق معشوق معمولی در لحظه وصال دارن خب در این نوع عشق وجود نداره .. عاشق رنجور می شه در حالیه این رنج براش لذت بخشه.. اینم اضافه کنم که کسی نمیتونه عاشق بی معشوق رو درک کنه و حس و حالش رو بفهمه به همین دلیل در ره رسیدن به عشق بی معشوق باید علاوه بر رنج هجران شکنجه تنهایی و انزوا رو هم به جان خرید .. ممکنه معشوف زمینی که از ابتدا به منزله یک جرقه بوده به خودش بباله که آره این یارو خودشو داره می کشه واسم .. در حالکه اون<یارو!> حرمت عشق رو نگه داشته و رهرو حقیقت عشق شده نه خود معشوق ..
عزیز جون خرف شما متین ... ولی اگه ایران قدرت حمایت لبنان رو داشت بسم الله .. ولی در شرایط کنونی بهتره مراقب مواضع مالی و نظامیه خودش باشه چون در صورت بروز جنگ حتی نباید توقع داشت مردم کشورهای دیگه به حنایت از ایران حتی یه تظاهرات فانتزی بکنن !
که اینم به قول شما ملالی نیست ما فی سبیل لله هستیم :)
ارادتمند

سلام وبلاگتون رو تخصصی دیدم امید دارم تحقیقات مثمر ثمری داشته باشید

امید 17 مرداد 1385 ساعت 08:12 ق.ظ http://www.katibeyeveda.persianblog.com

چه زیبا از عشق سخن گفتی ... دل تنگ نگاه دو چشمان زیبای توام ... در رسیدن به آسمان چشمانت هیچ تردیدی نیست ... اشک در چشمانم حلقه میزند وقتی دیگران از عشق و دلداگی سخن می گویند ...

ماهی کوچولو 17 مرداد 1385 ساعت 10:32 ق.ظ

سوگل 17 مرداد 1385 ساعت 02:42 ب.ظ http://voroodmamnoe.persianblog.com/

فکر می کنم منظور از او همان عاشق بی خویشتن....بقیه هم که واضح... من نمی فهمم مشکل شما کجاست؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نادیا 17 مرداد 1385 ساعت 04:36 ب.ظ http://www.darentezare-marg.blogfa.com

سلام!
ممنون از اینکه خبرم کردی!
ولی
من نفهمیدم مشکل چیه؟؟؟

زیتون 17 مرداد 1385 ساعت 05:04 ب.ظ http://shemshad.parsiblog.com

هوالحبیب

میلاد با سعادت امیرالمومنین علی (ع) رادمرد ایمان و عدالت ، گنجینه علم و حکمت ، اسطوره جهاد ، تقوی و فضیلت بر شما مبارک باد.

بیا آیینه دل منجلی کن

درون سینه ات را صیقلی کن

بزن قفلی به درب خانه دل

کلیدش را به نام یا علی کن

****
حب علی عباده

****

... یادش بخیر دیروز ها کنار هم مینشستیم و چشم به غروب آفتاب میدوختیم که اشعه طلاییش با امواج میرقصید...
و امروز ها من به تنهایی و با یاد تو کنار آب می نشینم و به غروب آفتابهایی فکر میکنم که بدون تو میگذرند. چقدر زود گذشت با هم بودن و چه زجر آور است زندگی در این رزهای تنهایی و بدون تو....
ای کاش بودی و صدای تپش های قلبم را میشنیدی. تپش هایی که فقط به خاطرتو میزنند فقط چون تو گفتی بعد از من بر لب آب بنشین و غروب آفتاب طلایی را تماشا کن...(سلام عزیزم خوبی ؟ مرسی پیشم امده بودی راستی من بعد از مدت ها اپیدم بدو بـــدو بیاهم تولده هم روز پدر )[گل]

محسن 17 مرداد 1385 ساعت 09:38 ب.ظ http://yegosheyedel.persianblog.com/

سلام
ممکنه حرفم بی ربط باشه ممکنه نباشه ولی خود آقای الهی قمشه ای روزی راجع به شعر وعرفان صحبت میکرد و میگفت شعر مثل یه باغی می مونه که شاعر با گفتن اون شعر دیگران رو به اون باغ دعوت میکنه مضمون شاید هموان باغ باشه که معرفیش کرده

نگار 17 مرداد 1385 ساعت 10:00 ب.ظ http://www.saliya.blogfa.com

سلام
خوبی
خوندم
دارم فکر میکنم
دوباره میام
بای

حسین 18 مرداد 1385 ساعت 12:04 ق.ظ http://www.cinematik.blogfa.com

سلام . وقتی برام تو مسنجر آف گذاشته بودید که سوالی دارم برام جالب شد که بیام و بخونم . نمیدونم شاید از خود راضی بودنم رو نشون بده اما من تو خونواده ای بودم که پدرم همیشه دهانش عطر شعر و ادبیات میده و خودم هم همیشه کنارش بودم . نمیدونم تفسیر من درست هستش یا نه . اما فکر نکنم اون مطلب از الهه قمشه ای مطلب خیلی پشت پرده ای داشت . خیلی واضح بود . در ادبیات و عرفان ما عشق والا و اصیل و راه دستیابی به اون رو فقط و فقط از یه راه میشه به دست آورد . اونم اینه که به درجه ای برسی که خودت رو اصلا نبینی . تمام تاروپودت معشوق باشه و بدونی که هیچی نیستی . خیلی واضح تر میگم . ما همیشه وقتی جایی میریم یا کاری رو شروع میکنیم با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میکنیم . چرا میگن این جمله خیلی خیلی با ارزش هستش . چون که تو با گفتن این جمله با صراحت میگی که خدا من هیچی نیستم . فقط تو .
اگر برنامه ی کوله پشتی قسمتی که خانم ایرانی الاصل و ساکن آمریکا رو آورده بودند دیدید یک جمله ی عظیمی رو گفت . گفت وقتی به یک ارامش و سلوک خاص میرسی که همه چی رو همه چی رو همه چی رو بیاری پایین و فقط خدا رو اون بالا نگه داری .
زیادی حرف زدم . اما این همون حرفی بود که با کلمات سنگین الهه قمشه ای در مقدمه کتاب مثنوی با ادبیات خاص و منحصر به فرد خودش بیان میکنه .
امیدوارم همیشه خداوند یار و نگهدارتون باشه .

رضا 18 مرداد 1385 ساعت 12:44 ق.ظ http://esperans.persianblog.com/

دوست عزیز واقعاْ لذت بردم. بخصوص از ترجمه‌ی شعر امیلی دیکنسون. عالی بود

خشایارشا 18 مرداد 1385 ساعت 05:45 ب.ظ http://khashayar-sha.blogfa.com

درود بر شما!

این ها که سبز بود همه جواب بود، سؤال کجاست؟

بیاندیشید و شاد باشید... بدرود!

راستگو 19 مرداد 1385 ساعت 02:29 ب.ظ http://diviner.blogspot.com

سلام
چطوری
خوفی؟
راستش سوالات شما یکم که چه عرض کنم " یوقذر " فلسفی هستند و جوابش مشکل
در جواب او بگم که بهتره بری منطق الطیر عطار رو بخونی
و در جواب کس بودن یا نبودن ارجاعت میدم به همون شعر مولوی که میگه :(( از جمادی مردم و نامی شدم - وز نما مردم به حیوان سرزدم و .............. بیت آخر -> بار دیگر از ملک پران شوم - آنچه اندر وهم تاید آن شوم)) می بخشین وقت کم داشتم نتونستم بقیش رو بخونم حالا اگه جوابت رو گرفتی خوب خدا رو شکر بقیش رو هم بچه ها ان شا الله جواب میدن

بی تا و مینا 19 مرداد 1385 ساعت 04:05 ب.ظ http://shaytoonayetehrooni.blogfa.com

سلام وبلاگ خیلی زیبایی داری
پست آخرت خیلی قشنگه
مخصوصا سخن بزرگان
پیش ما هم بیا
قربانت

توپولی 20 مرداد 1385 ساعت 04:00 ب.ظ http://topolii.blogfa.com

سلام خوفی
ممنون که به بنده لطف داشتی. خوشحالم کردی.
متن جالبی بود و بسیار عالی
آرزومند آرزوهایت هستم
یا حق

mir 21 مرداد 1385 ساعت 10:07 ق.ظ http://www.mir1.persianblog.com/

خوب ... کجاشو نفهمیدی؟ ....این که گوید از لبم آواز کیست ؟!!!

عشق خدائی 22 مرداد 1385 ساعت 04:05 ب.ظ http://mother20.blogfa.com/

سلام وب زیبا و تخصصی خوبی داری با گفتهای خوب و آموزنده خواستم بگم افرین به شما که سر شار از انرژی مثبت هستید و به مخاطب خود انرزی فکری میدهی باز به دیدارت خواهم امد
به امید دیداری دوباره موفق باشی (عشق خدائی)
سلام بر گفتارهای شیرینت
اری درباره عشق معنویت خوبیها گفتی من هم میگویم عشق وجودت سر شار از ویتامین خوشحالیی باشی
چرا که وب شما هم خوب و هم زیبا و شعر و نوشتهایت از امید آرزوی سر چشمه میگیرد دلت شاد روح نورانیت لبریز از عشق خدائی باشد انشاا...
http://www.mother20.persianblog.com
عشق با روح شقایق زیباست... عشق با حسرت عاشق زیباست... عشق با نبض دقایق زیباست... عشق با زهر حقایق زیباست... عشق با در حسرت دیدار تو بودن زیباست
تو خود یک روح خدائی هستی

شیطون بلا(زهرا( 22 مرداد 1385 ساعت 04:47 ب.ظ http://sheytoon-bala.blogfa.com

سلام به دوست خوبم...
راستش متنتو خوندم اما منم مثل شما نمی تونم منظور شعرا رو درک کنم...خوشحال میشم اگه جواباشونو فهمیدی در پست بعدیت بگی تا من هم بدونم...
راستی منم آپم...خوشحال میشم بیای...
فعلا بای تا های

خوزه رضا 22 مرداد 1385 ساعت 08:41 ب.ظ http://www.limburg.blogfa.com

با سلام . بسیار عالی .... من کسی نیستم که در باره ی این متون و اشعار نظری بتوانم بدهم ..... بسیار عالی ... فقط شما که زحمت تدوین را کشیده اید چرانیتجه گیری خودتان را ننوشته اید ؟ بلکه در آن مورد بتوان نظری داد !با آرزوی بهترینها برای شما

دل خاکی 28 مرداد 1385 ساعت 08:10 ب.ظ http://ali-tanhaa.blogfa.com

سلام

خوبی؟

ببخشید دیر اومدم

شرمنده

چند بار این پستت رو خوندم

گوشتو بیار جلو یه چیزی بگم

راستو بخوای منم مثل خودت چیزی نفهمیدم

اگه یه چیزی فهمیدی به هم بگو یاد بگیر

راستی من لینک کردم

مرسی

قربونت

فعلا

دل خاکی 30 مرداد 1385 ساعت 02:24 ب.ظ http://ali-tanhaa.blogfa.com

سلام [چشمک]

خوبی خوشی سلامتی ؟ [نیشخند]

دل خاکی آپ شد [زبان]

کنسرو می خوری ؟ [تعجب] بیا بهت بدم

قربونت [زبان]

فعلا [بدرود]

اینگونه زندگی کنیم [خونسرد]: ساده اما زیبا،مصمم امابی خیال،متواضع اما سربلند،مهربان اما جدی،سبز اما بی ریا،عاشق اما عاقل [قلب].


(¯`v´¯)
`*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***_____________________***
_***_____________________***
__***___________________***
___***_________________***
____***____دل خاکی____***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***

زنده کدام است بر هوشیار

آنکه بمیرد به سر کوی یار

... بسیار نوشته زیبایی بود ... از خواندنش لذت بسیاری بردم

امیر 1 شهریور 1385 ساعت 11:15 ب.ظ

فکر کنم زمان این طرز تفکر دیجیتالی که فلان عشق زمینی است و فلان عشق آسمانی گذشته است مگر عشق ارتش است که زمینی و آسمانی و هوایی باشد.عشق ممکن است ۷۰٪ زمینی باشد و ۳۰ ٪ آسمانی.
دوستانی که مهندسی میخوانند میدانند که منطق فازی چیست.از نظر دوره علمی هم زمان منطق دیجیتالی گذشته است.
برکت باشد huuuu

مسعود 2 شهریور 1385 ساعت 07:10 ق.ظ http://www.masoud169.persianblog.com

با درود بر شما دوست گرامی.
با برخی از اشعاری که نوشتی خیلی حال کردم.
خوشحال میشم اگر از تارنمای من هم دیدن نمائید.
لیست زنان و فرزندان محمد.
بدرود.

بهاره 2 شهریور 1385 ساعت 09:42 ب.ظ http://www.bahare1989.persianblog.com

سلام وبلاگ من نمی ایید ؟

پینکی 5 شهریور 1385 ساعت 08:34 ب.ظ http://pinky.persianblog.com/

سلام
از اشنایی با وب لاگتون خوشحالم
شاد باشید

hedi 5 شهریور 1385 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.seatell.blogfa.com

salam mer30 ke be man link dadi dar zemn to che moalem sakhtgiri hasti on mardeh ke vagheaii nist to bayad 19.75 ra bedi basheh.

شیطون بلا(زهرا( 6 شهریور 1385 ساعت 11:53 ب.ظ http://sheytoon-bala.blogfa.com

سلام دوست عزیز...
خوبی؟خوشی؟
هنوز آپ نکردی؟
منتظرم...
بای بای

نبی 29 اسفند 1385 ساعت 05:27 ب.ظ http://onlygodonly.blogsky.com

بنام خدا
سلام آفریده عزیز خدا

نـوروز رسید و خرمـی گشت پـدیـد
درجسم جهان دمیده شد روح جدید
ای هست مبارک به تواین عیدسعید
هر روز تـو فرخنده ومسعود چوعیـد

نبی

مریم۲ 22 اردیبهشت 1386 ساعت 10:08 ق.ظ

سلام به نظر من انسان تا از خود(نفس)خالی نشه به عشق حقیقی نمیرسه.مثل همیشه این ابیات رو تقدیم شما میکنم:به قدر ایینه حسن تو مینماید روی دریغ ایینه ی ما نهفته در زنگ است . رخت به چارده سال این جمال و خوبی یافت کجارسد به تو ماه فلک به چارده شب. مواظب خودتون باشید به امید دیدار شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد